.:قسمت 14:.
فکر کنم اين پول براي ...راضي کردنت کافي باشه
پاتو از زندگيه پسرم بکش بيرون
کافي نيست
چي؟
...اين پول کافي نيست
باز کردي ببيني چقده؟
نيازي نيست ببينم، اين مقدار کافي نيست
من از اونجور آدما نيستم
حقوقي که شرکت بهم ميده به اندازه کافي هست
بعلاوه پدرم يه مهمونخونه برام به ارث گذاشته
اگه تمام ثروتِ ـتونم بهم بديد،براي من هيچ ارزشي نداره
حتي اگه تمام دارايي شرکتم زير پام بريزيد بازم کافي نيست
ميتونم درک کنم که چقد پسرتونُ دوست داريد
هيچ موقع نميفهمي
...ُخيلي خب باشه،ميگي پولشُ نميخواي
...دوسش داري...
اما بدون که هيچ موقع اجازه نميدم با همديگه باشين
...اگه واقعاً دوسش داري
بايد ترکش کني...
مادامي که هيون-وو رو دوست داري
چطور به خودت اجازه ميدي که زندگيشُ نابود کني؟
..هر چيم باشه
!مادر
بلند شو،تو هيچ کار اشتباهي نکردي
خداي من...حتي بهشم گفتي قراره اينجا همديگه رو ببينيم؟
نه،اون بهم چيزي نگفته
!ولي مادر تو هم هيچ حقي نداشتي همچين کاري بکني
!هيون-وو
من اين زنُ دوس دارم
لطفاً بهش احترام بذاريد
دوسش داري؟
پس سو-جين چي ميشه؟
مادر،متاسفم که نااميدتون کردم
اما چرا اولش با من صحبت نکردين؟
ميدونم که از اون-سو خوشتون نمياد اما اون !براي من خيلي باارزشِ
هيچ موقعم نميتوني نظرمُ عوض کني
!هيون-وو! هيون-وو
!نمتونيد وارد شيد
!ولم کن
!برو کنار ببينم
!تائه-مين
!ميتونيد بريد
به يه مشکل برخورديم
چنبار بايد بهت بگم پاتو اينجا نذار؟
اون زنه رو ديدم
در مورد کدوم زن صحبت ميکني؟
اون زنه که تو متل با هيون-وو بود
خفه شو! بهت گفتم اينجا درموردشون حرف نزن
بابا همون زنه که با هيون-وو نامزد کرده بودُ ديدم
نامزد کردن؟
آره با دختر صاحابخونه اون متل نامزد کرده بود
يکم پيش ديدم از اين ساختمون خارج شد
عين آدم حرف بزن ببينم چي شده
شک ندارم که خود اون دختره بود
کجا ديديش؟
اينجا ديديش؟
آره،بعد از اينکه کليدُ تحويل دادم داشتم برميگشتم که تو آسانسور ديدمش
بعدش چي؟
بعدش،حس کردم يه چيزي عجيبهُ دنبالش کردم
خيلي آشنا بنظر ميومد،اما يادم نميومد کجا ديدمش
وقتي تو يه مغازه عکساي عروسي رو ديدم تازه دوزاريم افتاد
يادم اومد کجا ديدمش
خودت نديديش؟وقتي از تاکسي پياده شدي اونم داشت ميرفت
بايد اين موضوعُ خودت حلش کني
احتمالاً يکي شبيهش بوده
اشتباهي ديدي
نه امکان نداره
حتي اونموقع که رفته بودم متلُ ببينم خودم شاهد نامزديشون بودم
اما اون زنه اينجا چيکار ميکه،ها؟
"تعطيلاتِ ـتونُ تو متل من بگذرونيد"
بنظرت اگه دوباره همديگه رو ببينن،هيون-وو حافظشُ بدست نمياره؟
آه،اگه منُ يادش بياد اونموقع چه اتفاقي ميوفته؟
ديونه شدي؟